۱۵ نتیجه برای ثناگو
زکیه امینی، مصطفی روشن روان، حمیدرضا بهرامی، اکرم ثناگو، لیلا جویباری، آزاده کمالی،
دوره ۵، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: افسردگی شایع ترین عارضه روان شناختی بیماران همودیالیزی است که منجر به کاهش کیفیت زندگی، ناتوانی و افزایش مرگ و میر می شود. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر ماساژ بازتابی کف پا برافسردگی بیماران همودیالیزی انجام شد.
روش کار: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی بر روی ۷۸ بیمار همودیالیزی واجد شرایط مراجعه کننده به بیمارستان امام علی (ع) و کلینیک تخصصی ایران مهر شهر بجنورد انجام گردید که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب وسپس به طور تصادفی به سه گروه آزمون، پلاسبو و کنترل تقسیم شدند. از پرسشنامه افسردگی بک جهت سنجش افسردگی بیماران قبل و بعد از مداخله استفاده شد. ماساژ بازتابی کف پا درگروه آزمون، ماساژ ساده پا بدون فشردن نقاط استاندارد رفلکسولوژی درگروه پلاسبو، و مراقبت معمول درگروه کنترل صورت گرفت. آنالیز داده ها توسط نرم افزار spss ۱۶ و با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد.
یافته ها:آنالیز داده ها نشان می دهد که میانگین نمره افسردگی بیماران درگروه آزمون (۰/۰۰۱>P)، پلاسبو( ۰/۰۱۶= p)و کنترل (۰/۰۴۲= p) در مرحله قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری وجود دارد. میزان افسردگی در گروه آزمون و پلاسبو کاهش و در گروه کنترل افزایش یافت.
نتیجه گیری: آموزش ماساژ بازتابی کف پا به عنوان یک مداخله پرستاری که بر کاهش افسردگی بیماران همودیالیزی موثر است، توصیه می شود.
لیلا جویباری، اکرم نوده شریفی، اکرم ثناگو، سمیرا سعیدی، عصمت سعیدی، سهیلا کلانتری،
دوره ۵، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: شادی موجب نگرش مثبت به زندگی، خودپنداری مثبت، برخورداری از سلامت روان و تعادل عاطفی، عملکرد بهتر شغلی- تحصیلی و تصمیم گیری بهتر میگردد. هدف از این مطالعه بررسی عوامل موثر بر شادی دانشجویان علوم پزشکی بوده است.
روش کار: این مطالعه توصیفی مقطعی در سال ۱۳۹۳ با روش نمونه گیری سهمیه ای و تصادفی روی ۲۳۸ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام گردید. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه حاوی اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه شادی اکسفورد استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آزمون های آماری پیرسون، ANOVA و تی تست مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از ۲۳۸ دانشجوی شرکت کننده، ۷/۵۶% آنها دختر بودند. میانگین نمره شادی در کل دانشجویان برابر ۱۶/۲۸±۴۵/۶۷بود. ارتباط بین سن و نمره شادی معنیدار بود (۰/۰۴=P). ارتباط شادی با رشته، معدل، قومیت، وضعیت تاهل و وضعیت اقتصادی معنی دار نبود. بالاترین میانگین شادی مربوط به دانشجویان رشته علوم آزمایشگاهی بود.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه میزان شادی نیمی از دانشجویان در حد متوسط و خوب بوده است، اتخاذ راهکارهایی جهت استمرار وضعیت موجود و همچنین بهینه نمودن محیط های شاد علمی در فضای دانشگاه ها ضروری به نظر می رسد.
عبدالصاحب قربانی پور، لیلا جویباری، محمدعلی وکیلی، اکرم ثناگو، علی کاوسی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه : ساکشن لوله تراشه یکی از اقدامات اساسی در مراقبت و حفظ راه هوایی است. چنانچه انجام این روش مراقبتی در بیماران با روش مناسب انجام نشود با عوارض زیادی برای بیمار همراه است. شواهد موجود در خصوص دانش و عملکرد پرستاران از ساکشن لوله تراشه با یافتههای مختلفی همراه است. هدف از این مطالعه، تعیین دانش و عملکرد پرستاران در خصوص ساکشن لوله تراشه در بخشهای مراقبت ویژه بوده است.
روش کار: دراین مطالعه توصیفی تحلیلی، ۱۱۲ پرستار شاغل در بخشهای مراقبتهای ویژه مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی گلستان در سال ۱۳۹۶ بهصورت سرشماری وارد پژوهش شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات شامل پرسشنامه خودگزارشی ۱۷ سوالی برای سنجش دانش وچک لیست مشاهده عملکرد(۲۲ گویه) پرستاران در رابطه با ساکشن لوله تراشه بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ و آزمونهای توصیفی و استنباطی(تحلیل رگرسیون، ضریب همبستگی اسپیرمن و من ویتنی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سطح معنی داری p<۰/۰۵ درنظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین دانش کلی پرستاران بخشهای مراقبت های ویژه (۹۱/۱۰±)۰۶/۷۱ و میانگین عملکرد کلی پرستاران بخش های مراقبت های ویژه (۵۹/۷±)۲۲/۴۱ بوده است. آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد، بین دانش کلی با عملکرد پرستاران در خصوص ساکشن لوله تراشه ارتباط معنیداری وجود نداشت. همچنین آزمون نشان داد، بین سن و سابقه کار با دانش کلی پرستاران در خصوص ساکشن لوله تراشه ارتباط معنی دار وجود داشت(۰۵/۰>P)؛ اما با عملکرد کلی پرستاران ارتباط معنی داری وجود نداشت.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد دانش و عملکرد پرستاران بخشهای مراقبت ویژه در خصوص ساکشن لوله تراشه به ترتیب خوب و متوسط بوده است. به نظر میرسد ضروری است، مداخلات آموزشی و ساختاری توسط مدیران در این خصوص صورت بگیرد.
فاطمه قربان پور، لیلا جویباری، اکرم ثناگو، باقر پهلوان زاده،
دوره ۸، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: فشار شغلی در پرستاران به خصوص در بخش مراقبتهای ویژه می تواند با انواع حوادث شـغلی در ارتباط باشد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط فشار شغلی درک شده با بروز حوادث شغلی پرستاران در بخشهای مراقبت ویژه بوده است.
روش کار: این مطالعه مقطعی تحلیلی در سال ۱۳۹۷ در بخشهای مراقبت ویژه مراکز آموزشی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی گلستان روی ۱۵۱ پرستار دارای معیارهای ورود به مطالعه با استفاده از روش نمونهگیری چند مرحلهای و تصادفی انجام شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای روا و پایا فشار شغلی درک شده و مخاطرات شغلی بوده است. تمامی واحدهای پژوهش طی دو نوبت با فاصله زمانی سه ماه به پرسشنامهها پاسخ دادند. دادهها با استفاده از آزمونهای توصیفی و استنباطی (تی- زوجی، تحلیل واریانس و رگرسیون لجستیک)، در سطح معنیداری ۰۵/۰>P-value تحلیل شد.
یافته ها: در بررسی تاثیر فشار شغلی درک شده بر بروز حوادث شغلی پس از تعدیل اثر متغیرهای تاثیرگذار، تحلیل رگرسیونی خطی نشان داد فشار شغلی باعث افزایش معنیداری بر بروز حوادث شغلی در پرستاران شده است (۰۰۱/۰>P) به طوری که با هر ۱۰ نمره افزایش در فشار شغلی درک شده میانگین بروز حوادث شغلی ۳/۱ افزایش یافت.
نتیجه گیری: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد فشار شغلی درک شده در پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بالا بوده و با بروز حوادث شغلی ارتباط دارد. برای پیشگیری از آسیب به پرسنل پرستاری و ارتقای کیفیت مراقبتهای پرستاری، به کارگیری مداخلات فردی و سازمانی کاملا حیاتی به نظر میرسد.
احمد نورالدینی، اکرم ثناگو، مصطفی مجیدنیا،
دوره ۸، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: هوش هیجانی مجموعه ای از قابلیت های غیرآگاهانه افراد می باشد که سبب افزایش قدرت سازگاری افراد با مقتضیات محیطی و عوامل تنش زای بیرونی می گردد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش هوش هیجانی بر افزایش شادکامی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان پرستاری انجام شد.
روش: مطالعه حاضر بصورت نیمه تجربی بوده و جامعه آماری دانشجویان پرستاری آزاد گنبد کاووس در سال ۱۳۹۷ بودند و نمونه ها بصورت آسان انتخاب شدند. حجم نمونه ۳۰ نفر، به هر گروه آزمون و کنترل ۱۵ نفر بر اساس جدول تخصیص تصادفی اختصاص داده شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شادکامی Oxford و پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی Brad berry & Greaves بود. آموزش هوش هیجانی گروه آزمایش در قالب ۱۲ جلسه ۵۰ دقیقه ای طی شش هفته داده شد. جهت آنالیز داده ها از نرم افزار SPSS ۱۶ استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها آزمون T مستقل و تحلیل کوواریانس یک طرفه و چند متغیری استفاده شد.
یافته ها: در بررسی مولفه های هوش هیجانی در گروه مداخله و کنترل به ترتیب آیتم آگاهی اجتماعی و خودآگاهی بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده بودند. نمره کل هوش هیجانی هم در گروه مداخله و کنترل به ترتیب ۲۹/۴±۹/۱۱ و ۴۱/۷±۷/۹ بودند بنابراین در گروه مداخله نمره کسب شده در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنا دار بود(۰۵/۰P<). در متغیر شادکامی نمره پیش آزمون و پس آزمون در گروه مداخله و کنترل به ترتیب ۶/۵±۱۵/۳۴ ،۵/۸±۴۷/۵۰ و۲/۴±۸۴/۳۲و ۳/۶±/۷۴/۳۴ بود که بیانگر تفاوت چشمگیر بودند. همچنین در بررسی متغیر پیشرفت تحصیلی در پیش آزمون و پس آزمون بین گروه مداخله و کنترل تفاوت ها معنی دار بود (۰۵/۰P<).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش هوش هیجانی در گروه مداخله می تواند در شادکامی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان پرستاری به عنوان عامل محرک مثبت تلقی گردد. بنابراین پیشنهاد می گردد با تکیه بر آموزش مؤلفه های مذکور و تقویت آنها میزان شادکامی و پیشرفت تحصیلی را در سایر دانشجویان پزشکی ارتقاء داد.
احمد نورالدینی، اکرم ثناگو، زهرا طالبی، مصطفی مجیدنیا، محدثه شاهرودی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اینکه علم پرستاری قرین با عملکرد بالینی حرفه ای و تبحر بالینی می باشد و محیط بالین، محیطی سرشار از تغییرات استرس زا است، مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی روش آموزش حل مسئله و آموزش مشارکت بالینی با روش آموزش معمول بر مهارت های بالینی، اضطراب و رضایتمندی دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد گنبد کاووس انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است و جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان پرستاری دانشگاه های آزاد گنبد، علی آباد و گرگان بودند که ۹۰ نفر از بین آنها به روش تصادفی بلوک بندی ثابت در ۳ گروه ۳۰ نفره آموزش مشارکتی، آموزش حل مسئله و آموزش معمول قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل: چک لیست داپس، پرسشنامه بررسی حیطه شناختی ، پرسشنامه اضطراب اشپیل برگر و پرسشنامه بررسی رضایتمندی VAS بودند. جهت سنجش اختلاف میانگین نمرات مهارت بالینی افراد مورد مطالعه، قبل از آموزش و بعد از آموزش از آزمون t زوجی و جهت مقایسه شدت اضطراب آشکار و پنهان از آزمون کای اسکوئر و همچنین جهت آنالیز نمرات حاکی از رضایتمندی دانشجویان ازآزمون آنالیز واریانس گروه ها استفاده گردید.
یافته ها: در رابطه با مهارت بالینی دانشجویان در روش مشارکتی اختلاف معنا داری بین میانگین نمرات قبل و بعد از مداخله مشهود بود. روش حل مسئله هم این اختلاف معنا را قبل و بعد از مداخله نشان می دهد (۰۰۱/۰>p). در آموزش معمول اختلاف نمرات کسب شده در مقایسه با دو روش آموزشی قابل مقایسه نیست(۰۰۱/۰>p). در حیطه اضطراب آشکار و نهان روش های آموزش مشارکتی و حل مسئله در مقایسه با آموزش معمول اختلاف معنا داری قبل و بعد از مداخله مشهود بود (۰۵/۰>p ). در حیطه رضایتمندی نیز اختلاف معنا داری در بین روش های حل مسئله و مشارکتی در مقایسه با روش معمول مشهود بود(۰۰۱/۰>p)
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که روش آموزش مشارکتی و حل مسئله با ارتقاء مهارت بالینی ، کاهش اضطراب و استرس محیط بالین و نیز افزایش رضایتمندی فعالیت در شرایط سخت، روش مناسبی تلقی گردد.. بنابراین پیشنهاد میشود در آموزش دانشجویان پرستاری در بخش ویژه از رویکردهای آموزشی مشارکتی و حل مسئله استفاده شود
آمنه پیوخت، اکرم ثناگو، ناصر بهنام پور، غلامرضا روشندل، لیلا جویباری،
دوره ۹، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: شأن و کرامت بیمار یک جزء بسیار مهم در مراقبت پرستاری محسوب می گردد و از نظر بیماران نیز این امر بسیار ارزشمند تلقی می شود. هدف از این مطالعه تعیین دیدگاه پرستاران و سالمندان بستری ازرعایت کرامت انسانی بیماران سالمند بود.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی، مقطعی در سال ۱۳۹۸ روی ۱۰۲پرستار و۱۰۲ بیمار سالمند بستری در مراکز آموزشی و درمانی تابعه دانشگاه علوم پزشکی گلستان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. جهت گرداوری اطلاعات از پرسشنامه رعایت کرامت بیمار استفاده شد. از نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ و آزمونهای تیمستقل، من ویتنی، کروسکال والیس و آنووا برای تحلیل داده ها استفاده گردید.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار نمره رعایت کرامت سالمندان از دیدگاه پرستاران ۲۲/۱۳±۰۶/۱۰۲ و از دیدگاه بیماران ۴۲/۲۰±۱۵/۷۱ بوده است و این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (۰۵/۰>P).
نتیجه گیری: دیدگاه پرستاران در مقایسه بیماران سالمند در خصوص رعایت شان و کرامت بیمار سالمند مثبتتر بود. در تمامی حیطه ها پرستاران نمره بیشتری در مقایسه با بیماران کسب کردند. نتایج این پژوهش میتواند به مدیران و مسئولین در جهت اتخاذ استراتژیهای مناسب و سیاست های لازم برای رعایت کرامت سالمندان بستری کمک نماید.
تکتم قنبری عبدالملکی، اکرم ثناگو، باقر پهلوان زاده، لیلا جویباری،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: با بروز تغییرات اجتماعی و دگرگونیهای سنتی، مراقبت خانواده از سالمندان کاهش یافته است که این امر پیامدهای جسمانی، روانی، اجتماعی و اقتصادی ویژهای را برای این نسل به همراه داشته است. هدف از این مطالعه، تعیین ارتباط بین «روابط بین نسلی» و «حمایت اجتماعی» بر «توانایی خودمراقبتی» در سالمندان مبتلا به بیماری مزمن است.
روش کار: این مطالعه تحلیلی در سال ۱۳۹۹ در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس ۳۶۰ سالمند مبتلا به بیماری مزمن بستری وارد مطالعه شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های "روابط بین نسلی، حمایت اجتماعی، خودمراقبتی" جمعآوری شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون های ویلکاکسون، رگرسیونی خطی و تحلیل معادلات خطی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ و در سطح معنی داری ۰۵/۰ استفاده شد.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار روابط بین نسلی (۶/۴ ±۷/۴۰) تا حدودی خوب، حمایت اجتماعی (۳۱/۱۱±۰۲/۸۵) و خودمراقبتی (۸۴/۸±۵۳/۷۰) در سطح بالا بود. بین حمایت اجتماعی و روابط بین نسلی ارتباط مثبت و معنیداری مشاهده شد (۲۴/۰=β، ۰۰۱/۰>P)، اما ارتباط روابط بین نسلی با خودمراقبتی (۰۰۱/۰> P ، ۱۸/۰-= β) و حمایت اجتماعی با خودمراقبتی (۰۰۱/۰> P، ۲۷۶/۰- = r) معکوس و معنی دار بود.
نتیجهگیری: با افزایش روابط بین نسلی، ابعاد حمایت اجتماعی در سالمندان مبتلا به بیماری مزمن افزایش یافت. سالمندانی که از حمایت اجتماعی و روابط بین نسلی قویتری برخوردار بودند، توانایی خودمراقبتی کمتری داشتند. به نظر میرسد سالمندان مورد مطالعه، مسئولیت مراقبتی خود را به خانواده واگذار کرده و از این رو توجه کمتری به خود داشتند.
اکرم ثناگو، لیلا جویباری، فرشته بخشیان، رضا سعادت مهر،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: انتظارات از دانش آموختگان دکتری پرستاری بسیار وسیع و پیچیده است. مطالعات بیانگر عدم کفایت دانش آموختگان در ایفای نقش خود به ویژه در اصلاح نظام سلامت و حل مسائل و مشکلات پرستاری است. به نظر میرسد این موضوع مهم به نحوه طراحی و اجرای کوریکولوم و عدم تناسب آن با محیط کار بر میگردد. هدف از این مطالعه تطبیقی مقایسه برنامه دکترا پرستاری ایران و دانشگاه یوتا بوده است.
روش کار: مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی تطبیقی است که با استفاده از مدل الگوی چهار مرحله ای Bereday شامل توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه انجام شده است. اطلاعات آورده شده از برنامه درسی دکترا پرستاری ایران از سایت وزارت بهداشت و درمان و دانشگاه یوتا از سایت http://nursing.utah.edu گرفته شده است.
یافته ها: اساس برنامه آموزشی دکترای پرستاری (PhD) ایران و دانشکده پرستاری یوتا مشابه و شامل آموزش، پژوهش و پایان نامه است اما نحوه پذیرش دانشجو، نحوه ارزیابی دانشجویان در طول تحصیل، فلسفه، اهداف و چشم انداز برنامه ها تفاوت هایی دارند. در ایران فقط یک برنامهPhD پرستاری وجود دارد ولی در دانشگاه یوتا ۱۰ برنامه دکترای پرستاری بالینی (DNP)، دو مسیر متفاوت برای دریافت PhD (سنتی و غیرسنتی) و همچنین برنامه DNP-PhD به صورت همزمان وجود دارد.
نتیجه گیری: عدم تطابق واحدهای درسی با انتظارات و وظایف فارغ التحصیلان در برنامه دکتری پرستاری در ایران مشهود است. دانشگاه یوتا با تطبیق برنامه درسی و نیازهای جامعه توانسته بخوبی فارغ التحصیلان دکتری پرستاری را برای حل مسایل بهداشت و سلامت جامعه و آموزشی و پژوهشی آماده کند. از نتایج این مطالعه می توان در بازنگری کوریکولوم آموزشی دانشجویان دکتری پرستاری استفاده نمود.
زینب زارع، اکرم ثناگو، ناصر بهنام پور، لیلا جویباری،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: "رفتار مراقبتی"، عملی است که در راستای رفاه بیمار انجام می شود. درک پرستاران و بیماران از رفتار مراقبتی ممکن است متفاوت باشد. هدف از این مطالعه مقایسه دیدگاه پرستاران و بیماران از رفتار مراقبتی در بخشهای مراقبت ویژه بیمارستان های آموزشی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی گلستان ویژه بوده است.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی، مقطعی در سال ۱۴۰۰ در بخش های مراقبت ویژه (ICU، CCU، همودیالیز) بیمارستانهای آموزشی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی گلستان اجرا شد. از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، برای انتخاب مراکز درمانی و از نمونهگیری تمام شماری برای پرستاران (۱۴۹ نفر) و نمونه گیری در دسترس برای بیماران (۱۴۵ نفر) استفاده گردید. ابزار گرداوری داده ها پرسشنامه "رفتار مراقبتی پرستاران" دارای ۴۲ گویه و پنج حیطه با پاسخ های لیکرت شش تایی بود. داده ها با استفاده از SPSS نسخه ۱۸، آزمون های آماری من ویتنی، کراسکال والیس، ضریب همبستگی اسپیرمن در سطح معنی داری ۰۵/۰>P تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمره کل رفتار مراقبتی از دیدگاه پرستاران ۶۵/۱۴ ±۰۷/۲۲۹ و از دیدگاه بیماران ۹۲/۱۹ ±۷۹/۲۰۸ بود. نمره رفتار مراقبتی در هر یک از پنج حیطه در پرستاران به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از بیماران بوده و این تفاوت از نظر آماری معنی دار است (۰۰۱/۰>P).
نتیجهگیری: تفاوت دیدگاه بیماران و پرستاران در مورد رفتار مراقبتی موید آن است هر چند پرستاران مراقبت را به خوبی انجام میدهند، اما از نظر بیماران، پرستاران نتوانستهاند انتظارات آنها را برآورده سازند.
لیلا جویباری، اکرم ثناگو، عاطفه حق پرست،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: دوره پس از زایمان مرحله بحرانی و مهمی برای حفاظت، ارائه مراقبت با کیفیت و توسعه سلامتی مادر و نوزاد می باشد. یکی از مراقبت های دوران بعد از زایمان، کمک به مادر برای شروع شیردهی و ادامه ی آن است که پرستاران نقش مهمی را در این فرایند دارند. فراهم کردن راحتی در این دوره، سازگاری مادر با این دوران را تسهیل کرده و به روند سازگاری نیز سرعت می بخشد که در این راستا تئوری دامنه متوسط راحتی کالکابا بسیار کاربردی است. هدف از این مطالعه گزارش مورد کاربرد تئوری کالکابا جهت ارتقا شیردهی موثر مادر در دوره نفاس می باشد.
روش کار: در این مطالعه گزارش مورد سال ۱۴۰۱، مددجو خانم ۱۹ ساله، نخست زا، زایمان از نوع سزارین الکتیو، نوزاد پسر با وزن ۳۳۵۰ گرم که جهت دریافت خدمات مربوط به مادر و کودک به مرکز بهداشت مراجعه کرده است و از عدم توانایی شیر دادن به نوزاد و مشکلات جسمانی خویش شاکی است و با حالت نگرانی به طور مداوم در خصوص عدم توانایی تغذیه نوزاد با شیر مادر و رژیم غذایی خودش در این دوران سوال می کرد. این پژوهش براساس تئوری کالکابا انجام شد که در طی آن نیازهای راحتی مادر شناسایی شده و مراقبت ها در قالب فرایند پرستاری ارائه گردید. جهت بررسی کیفیت شیردهی از ابزار ارزیابی شیردهی نوزاد از پستان در قبل و بعد از ارائه مراقبت های مطابق با تئوری آسودگی استفاده شد.
نتیجه گیری: نیازهای مادر مطابق با ساختار شبکه ای کالکابا در چهار حیطه جسمانی، روحی و روانی، فرهنگی و اجتماعی و محیطی شناسایی و انواع مداخلات مطابق با فرایند پرستاری اجرا گردید. نتایج حاکی از موثر بودن مداخلات مبتنی بر تئوری آسودگی در راستای رفع نیازها و در نتیجه ارتقا شیردهی موثر بود. نمره ارزیابی شیردهی نوزاد از پستان در بعد از مداخله افزایش یافت.
زهرا طالبی، حسین نصیری، پروفسور اکرم ثناگو، لیلا جویباری،
دوره ۱۲، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: از مسائل مهم فلسفه وجودی دانشگاههای علوم پزشکی از دیر باز تا کنون، نهادینه کردن اصول اخلاقی و حرفهای سازی دانشجویان و اجرای اصول اخلاقی در آموزش بالینی است، مطالعه حاضر با هدف بیان چالشهای اخلاقی آموزش مهارتهای بالینی به دانشجویان پرستاری با استفاده از جسد بیمار تازه فوت شده انجام شد.
گزارش مورد: مربی آموزشی از جسد بیمار برای آموزش احیای قلبی ریوی پایه و مراقبتهای مربوط به جسد به دانشجویان استفاده میکند. بیمار آقایی ۷۵ ساله، مورد شناخته شده تومور مغزی متاستاتیک و بستری در یکی از بخشهای جنرال بیمارستان است که به دنبال ایست قلبی تنفسی، عملیات احیای قلبی ریوی شروع شد و ناموفق بود. سپس مربی شروع به آموزش میکند که با واکنش همراه بیمار و نارضایتی روبرو میشود. مربی دچار تعارض نقش شده است که چطور میتواند آموزش مهارت بالینی را توام با آموزش اخلاق حرفهای انجام دهد.
نتیجه گیری: در این مطالعه چالش استفاده از جسد بیمار تازه فوت شده مبتلا به بیماری صعب العلاج بیان شد و نشان داد با وجود اینکه بیمار در مراحل پایانی حیات است، میتواند منجر به نارضایتی و واکنش همراهان وی گردد. استفاده از جسد بیمار تازه فوت شده منوط به اخذ رضایت کتبی از بیمار و یا همراهان وی است، تدوین دستورالعمل و محدودیتهای لازم برای هدایت و بکارگیری توسط اساتید و مربیان بالینی بسیار ضروری است. پیشنهاد میگردد مقایسه فواید و مضرات تمرین بر روی جسد بیمار تازه در گذشته مورد بررسی قرار گیرد.
فاطمه زهرا سلامت، فاطمه رضایی، آرزو کردیان، اکرم ثناگو، لیلا جویباری، هما وجدانی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: اغلب بیماریهای نادر جزو اختلالات ژنتیکی هستند و حتی اگر علایم آنها خیلی زود ظاهر نشود، در تمام دوران زندگی فرد با او خواهند بود. اهمیت خودمراقبتی در بیماریهای نادر، برای یادگیری زندگی بهتر، عزت نفس و پذیرش خود است و میتواند به بهزیستی ذهنی کمک کند. هدف از این مقاله، مروری بر اهمیت خودمراقبتی در افراد مبتلا به بیماریهای نادر است.
روش کار: در این مطالعه مروری به جهت یافتن مطالعات مرتبط با خودمراقبتی در بیماری های نادر، بدون در نظر گرفتن بازه زمانی، جستجو در پایگاههای اطلاعاتی نشریات فارسی زبان جهاد دانشگاهی(SID)، مگیران (magiran) و انگلیسی زبان Pubmed و همچنین در موتور جستجوگر گوگل اسکالر صورت گرفت. از کلمات کلیدی فارسی خودمراقبتی و بیماری نادر، تشخیص نادر و معادل انگلیسی آنها به صورت ترکیبی برای جستجو استفاده شد. ۴۳ مقاله از طریق جستجو در پایگاههای اطلاعاتی یافت شد. بر اساس معیارهای ورود به مطالعه در نهایت ۱۰ مقاله (۷ مطالعه با رویکرد کمی، ۲ مطالعه با رویکرد کیفی و یک مطالعه ترکیبی) انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: شواهد دال بر آن است افراد مبتلا به بیماری های نادر برای خودمراقبتی با مجموعه ای از چالش های منحصر به فرد "دانش محدود، علائم غیر قابل پیش بینی، انزوا" روبرو هستند. با وجود این چالش ها، مراقبت از خود برای افراد مبتلا به بیماری های نادر ضروری است و سبب "بهبود کیفیت زندگی، کاهش استرس و اضطراب، افزایش انعطافپذیری و تابآوری، حرکت رو به جلو" می شود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد در حالی که تحقیقات پزشکی بر درمان و درمان بیماری های نادر متمرکز است، اهمیت خودمراقبتی برای کسانی که با این شرایط زندگی میکنند اغلب نادیده گرفته میشود و این باعث ایجاد شکاف قابل توجهی در رفاه کلی آنها می شود. از آنجایی که روند تشخیص، درمان و بهبودی بسیاری از این بیماریهای نادر ممکن است زمانبر و با چالشهای بسیاری همراه باشد آموزش خودمراقبتی توسط پرستاران با هدف کاهش بار ناشی از ابتلا به بیماری هم بر بیمار و هم خانواده وی میتواند تاثیر بسزایی در این روند داشته باشد هنوز تحقیقات بیشتری در مورد خودمراقبتی در افراد مبتلا به بیماری نادر مورد نیاز است.
اسماء ملازهی، غلامرضا ثناگوی محرر، محمدعلی فردین،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: رشد مهارتهای یادگیری و تفکر سطح بالا در آموزش، یکی از الزامات اساسی جامعه علمی امروز است. لذا این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش به شیوه کلاس درس معکوس مبتنیبر بارشناختی بر مهارتهای تفکر سطح بالای دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی و نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و با گروه کنترل بود. جامعهآماری، شامل کلیه دانشجویان دختر کارشناسی پیوسته رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان چابهار در نیمسال اول سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند که واحد درسی پژوهش و توسعه حرفه ای را اخذ کرده بودند. تعداد دانشجویان ۶۰ نفر بود که به روش سرشماری کامل و تخصیص تصادفی به شیوه قرعه کشی در گروه آزمایش و گواه (هر گروه ۳۰ نفر) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه مهارتهای تفکر سطح بالای محرری (۱۳۹۷) جمع آوری شدند. آموزش درس پژوهش و توسعه حرفه ای به شیوه کلاس دروس معکوس مبتنی بر بارشناختی در گروه آزمایش طی ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای با رعایت ساختار ۷ مرحله ای انجام گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس تک و چند متغیره در نرم افزار spss-۲۳ تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد بین میانگین نمرات مهارتهای تفکر سطح بالای دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (۰۰۱/۰ P<). براساس ضرایب اتا، ۶۱ درصد تفاوت در نمرات پس آزمون متغیر اکتشاف مربوط به تأثیر کلاس درس معکوس مبتنی بر بارشناختی بوده است.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه کلاس درس معکوس مبتنی بر بارشناختی می تواند بر رشد فرایندهای تفکر دانشجویان مؤثر باشد و مهارتهای سطح بالای تفکر را در آنان تقویت نماید، پیشنهاد می گردد این روش به عنوان یک شیوه مؤثر تدریس در دانشگاه ها اشاعه یابد.
لیلا جویباری، اکرم ثناگو، غلامرضا محمودی، عاطفه حق پرست،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: مقایسه تطبیقی نظامهای آموزشی به منظور توسعه سیاستهای جدید در آموزش عالی رو به افزایش است که موجب ایجاد فرصتهایی برای شناخت برنامههای آموزشی سایر کشورها و ارزیابی هم زمان نظام آموزشی ایران میشود. لذا این مطالعه با هدف مقایسه تطبیقی برنامه دوره کارشناسی ارشد پرستاری (تمامی رشتهها) در ایران و دانشکده پرستاری وندربیلت کشور آمریکا (ایالت Tennessee ) انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی- تطبیقی است که با استفاده از مدل الگوی چهار مرحلهای Bereday شامل توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه انجام شده است. اطلاعات آورده شده از برنامه درسی کارشناسی ارشد پرستاری ایران، از سایت وزارت بهداشت و درمان و دانشکدههای پرستاری و دانشگاه Vanderbilt ، از سایت دانشکده پرستاری وندربیلت گرفته شده است.
یافتهها: در دانشکده وندربیلت جذب دانشجو در سطح بین المللی و به طور مستقل صورت میگیرد ولی در ایران پذیرش دانشجو به صورت متمرکز و از طریق آزمون سراسری میباشد. توجه به نیازهای جامعه و تنوع در رشتههای پرستاری، گزینش راهبردهای متنوع آموزشی و ارزشیابی در ایران و وندربیلت مشترک بود. در هر دو محیط بر نقشها و وظایف مختلف پرستاری اشاره شده است که مرتبط با رشته و منطبق بر رسالت و واقع گرایانه است. ولی در دانشگاه وندربیلت اکثر نقشها مربوط به بکار بردن استدلال بالینی و تفکر انتقادی در محیط بالینی و بر استفاده از تغییرات مبتنی بر شواهد تاکید شده که این موارد در کوریکولوم آموزشی ایران محسوس نمیباشد.
نتیجه گیری: با توجه به پیشرفت روز افزون علوم و تکنولوژی و تغییرات مداوم در نیازهای جامعه، تغییرات لازم در برنامه درسی این دوره، به گونهای که فارغ التحصیلان متبحر و توانمندی به جامعه تحویل داده شود که مراقبتهای با کیفیت و مبتنی بر شواهد را ارائه نمایند، ضروری به نظر میرسد.