۱۰ نتیجه برای رسولی
زهرا کاشانی نیا، مریم رسولی، محمدعلی حسینی، رضا کاشف قربان پور،
دوره ۲، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: ارزشیابی اساتید نوعی ارزشیابی آموزشی است که عبارت از تعیین میزان موفقیت اعضای هیأت علمی در رسیدن به هدفهای آموزشی خود میباشد. توسعه روشهای شفاف و ابزارهای مناسب در این زمینه، اهمیت دارد همچنین طراحی و روانسنجی مقیاسهای ارزشیابی منطبق با فرهنگ ضروری به نظر میرسد. هدف از انجام این پژوهش، طراحی و روانسنجی مقیاس ارزشیابی تدریس مدرسین بوده است.
روش: این پژوهش روش شناختی، در دو بخش طراحی عبارات مقیاس و روانسنجی آن انجام گرفته است. محل انجام پژوهش، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بوده و نمونهها، ۱۰۴ نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی رشتههای مختلف در این دانشگاه بودند که به صورت در دسترس، انتخاب گردیدند. در این پژوهش، عبارات ابزار از طریق مروری بر پژوهشهای انجام شده و متون موجود در زمینه ارزشیابی اعضای هیأت علمی و مدرسین، همچنین بررسی ابزارهای موجود و نیز جمعآوری نظرات افراد ذینفع در فرآیند ارزشیابی یعنی مدرسین و دانشجویان توسط تکمیل پرسشنامه باز پاسخ، طراحی شده و پس از تعیین روایی محتوا توسط شاخص روایی محتوای والتس و باسل، روایی صوری و روایی سازه همچنین پایایی همسانی درونی و ثبات آن بررسی شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS v,۱۹ و با استفاده از روشهای آماری تحلیل عاملی اکتشافی، محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی پیرسون انجام گردید.
یافتهها: «مقیاس ارزشیابی تدریس مدرسین دانشگاه» شامل ۳۳ عبارت طراحی گردید. تحلیل عاملی اکتشافی به منظور بررسی سازه عاملی مقیاس استفاده شد که نمودار سنگ ریزه، نشاندهنده ۱ عامل (تک بعدی بودن مقیاس) بود. اندازهگیری پایایی نشان داد که ضریب آلفای مقیاس ۹۸/۰ بوده و همبستگی نمرات مقیاس در دوبار اجرا، ۶۹/۰ (۰۵/۰>p) گزارش شده است.
نتیجهگیری: «مقیاس ارزشیابی تدریس مدرسین» از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بوده و میتواند به عنوان یکی از ابزارهای ارزشیابی تدریس، به کار گرفته شود.
الهام ایمانی، مریم رسولی، منصوره زاغری تفرشی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: یکی از راههای ارتقای کیفیت آموزش داشتن بینش کافی نسبت به نحوه یادگیری فراگیران میباشد. عوامل متعددی از جمله سبک یادگیری میتواند بر جریان یادگیری تأثیر داشته باشد. میزان استفاده از سبکهای یادگیری در کشورهای مختلف، متفاوت گزارش شده است. هدف از این مطالعه، مروری بر سبکهای یادگیری تجربی در آموزش پرستاری است. روش: این مطالعه در سال ۱۳۹۲ با مرور منابع و مقالات منتشر شده و در دسترس داخلی و خارجی مرتبط با یادگیری تجربی در آموزش پرستاری و جستجو در بانکهای اطلاعاتی Pubmed، Scopus، Proquest، Google Scholar، Elsevier، Iranmedex و SID با کلیدواژههای سبکهای یادگیری، یادگیری تجربی، کولب، دانشجویان پرستاری و آموزش پرستاری انجام گردید. یافتهها: با توجه به مرور پژوهشهای انجام گرفته، سبک برتر یادگیری در میان دانشجویان پرستاری سبک یادگیری جذبکننده و همگراست. در نتایج مطالعات مختلف، اشاره شده که تعدادی از افراد دارای دو یا حتی تعداد بیشتری سبک یادگیری میباشند. نتیجهگیری: با توجه به این که یادگیری در پرستاری با استفاده از چندین سبک و به خصوص سبک یادگیری همگرا و جذبکننده انجام میشود، هماهنگی سبکهای یادگیری فراگیران با روشهای تدریس یکی از اقداماتی است که در بهبود کیفیت کلاس درس و دورههای آموزشی نقش مؤثری ایفا میکند.
بهاره رضایی نیک، مریم رسولی، خورشید وسکویی اشکوری، حمید علوی مجد، فائزه ترابی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: بسیاری معتقدند که حضور فعال همکاران بالینی در امر آموزش، یکی از عوامل تسهیل کننده اهداف آموزشی به شمار میرود. مطالعه حاضر با هدف تعیین موانع و عوامل تسهیل کننده همکاری پرستاران بخش، در آموزش بالینی دانشجویان پرستاری در بیمارستان های تهران در سال ۱۳۹۳ انجام گرفته است.
روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است. که با روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای، ۳۸۴ نمونه از بخشهایی که دانشجویان پرستاری در آن مشغول به کارآموزی بودند، انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامهی ویژگیهای جمعیت شناختی بود. دادهها با کمک نرمافزارSPSS نسخه ۱۶ تجزیهوتحلیل گردید.
یافتهها: وضعیت پرستاران در ارتباط با موانع همکاری نشان داد، ۱/۵۷ درصد پرستاران موانع فردی را که مهمترین آنها شلوغی نوبت صبح و خستگی پرستاران است، ۵/۲۶ درصد موانع ساختاری را که مهمترین آن برنامهریزی ضعیف آموزشی است و ۴/۱۶ درصد موانع مدیریتی را که مهمترین آنها شکایت بیمار یا همراه او مبنی بر انجام امور پرستاری توسط دانشجویان را بهعنوان مهمترین موانع دانستند. برخورداری پرستاران از دانش و مهارت کافی (۲۱ درصد)، فراهم کردن محیط حمایتکننده و برنامهریزی آموزشی مناسب (۸/۵۷ درصد،)، مشخص شدن شرح وظایف دانشجویان، مشخص بودن فرد پاسخگوی عملکرد دانشجویان (۲/۲۱ درصد،) مهمترین عوامل تسهیلکننده همکاری در امر آموزش از نظر پرستاران شناخته شدند.
نتیجهگیری: از آنجا که یکی از مشکلات و موانع موجود، مربوط به موانع فردی هست، به نظر میرسد کاهش یا بهبود این چالش با رفع موانع همکاری پرستاران و افزایش تسهیلکنندهها مؤثر هست؛ این امر مستلزم همکاری میان مربی، پرستاران بالینی، سوپروایزر آموزشی، سرپرستاران، مدیران پرستاری، مسؤول برنامه ریزی آموزشی و سایر مسؤولین ردهبالای مدیریتی است.
مرجان رسولی، علی رسولی، ناصر کلهر،
دوره ۶، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: آموزش با رویکردهای یادگیری فعال و دانشجو - محور در بهبود مهارت حل مسأله موثر است. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش به شیوه مبتنی بر حل مسئله و سخنرانی بر آگاهی و عملکرد دانشجویان پرستاری اجرا شد.
روش کار: این مطالعه ی نیمه تجربی دو گروهه با طراحی پیش و پس آزمون در سال ۱۳۹۴ بر روی ۶۴ دانشجوی نیم سال سوم رشته پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی قم که درس بررسی وضعیت سلامت را انتخاب نموده بودند، صورت گرفت. دانشجویان بصورت تصادفی به دو گروه (۳۲ نفره) تقسیم شدند. پس از آموزش به دو شیوه حل مسئله و سخنرانی، میزان آگاهی و عملکرد در هر دو گروه، بهترتیب با استفاده از پرسشنامه و چک لیست دو ماه پس از آموزش اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون میانگین، انحراف معیار، فیشر، تی مستقل و زوجی تجزیه و تحلیل با سطح معنی داری (۰/۰۵=p) انجام شد.
یافته ها: آموزش سبب افزایش معناداری در میانگین نمرات آگاهی (۹۲/۱±۶۶/۹) و عملکرد (۴۱/۱±۱۶/۴) در گروه یادگیری بر اساس حل مسئله نسبت به گروه سخنرانی با میانگین (۹/۱ ± ۲۸/۶) برای آگاهی و (۷۱/۱ ± ۸۱/۲) برای عملکرد شد. تفاوت معنی داری بین گروه سخنرانی و حل مسئله قبل از مداخله به لحاظ میزان آگاهی وجود نداشت (۵۷۴/۰ p=).
نتیجه گیری: اگرچه هر دو شیوه ی آموزشی موثر بودند اما روش حل مسئله در ارتقاء آگاهی و عملکرد، موثرتر از روش سخنرانی نشان داده شد؛ از آنجایی که، مدرس در این روش روند بحث را مدیریت کرده، بازخورد مثبت میدهد و در نهایت خلاصه سازی می کند، به نظر موثرتر است
فاطمه رسولی خورشیدی، علیرضا سنگانی، پریا جنگی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: پیشرفت تحصیلی همواره تابع عملکرد مناسب ابعاد جسمانی، روان شناختی و عملکردی فرد می باشد، بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین اهمال کاری تحصیلی، منبع کنترل و انگیزش با پیشرفت تحصیلی دانشجویان پرستاری بود.
روش کار: روش پژوهش توصیفی- همبستگی و به طور خاص مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه پرستاری علوم پزشکی شهر بابل در سال ۱۳۹۷ بودند که تعداد ۴۹۴ نفر، (۲۵۳دختر و ۲۵۵ پسر)، به عنوان نمونه ی آماری و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و با پرسشنامه های انگیزش پیشرفت هرمنس (۱۹۷۰)، اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (۱۹۸۴) و منبع کنترل راتر (۱۹۶۶) ارزیابی شدند. معدل کل نمرات آنها به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده در آمار توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و در آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون و روش حداکثر درست نمایی و بوت استرپ در مدل یابی معادلات رگرسیونی ساختاری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار ۱۸SPSS و ۲۳Amos استفاده شد.
یافتهها: نتایج میانگین و انحراف استاندارد در آمار توصیفی نشان داد که اهمال کاری تحصیلی (۰۶/۷±۴۷/۶۵)، منبع کنترل (۷۵/۳±۳۷/۱۲)، انگیزش (۹۴/۷±۲۳/۸۰) و پیشرفت تحصیلی (۶۲/۱±۶۰/۱۶) میباشد، در آمار استنباطی یافتهها نشان داد که بین انگیزش پیشرفت و منبع کنترل با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنی دار و همچنین بین اهمال کاری تحصیلی با پیشرفت تحصیلی رابطه منفی معنی داری وجود دارد (۰۱/۰P≤). مدل پژوهش دارای برازش بوده و تایید شد و ۳۸/۰ از واریانس پیشرفت تحصیلی توسط انگیزش پیشرفت، اهمال کاری تحصیلی و منبع کنترل مورد تبیین قرار گرفت و انگیزش پیشرفت در رابطه ی بین اهمال کاری تحصیلی و منبع کنترل با پیشرفت تحصیلی نقش واسطه ای دارا بود.
نتیجهگیری: به طور کلی بین اهمال کاری تحصیلی، منبع کنترل و انگیزش با پیشرفت تحصیلی دانشجویان پرستاری رابطه وجود دارد، بنابراین با کاهش اهمال کاری تحصیلی و افزایش منبع کنترل میتوان انگیزش پیشرفت را در دانشجویان بالا برد و در نهایت پیشرفت تحصیلی آن ها را ارتقا بخشید.
بهنام رسولی، فاطمه رحمتی نجارکلائی، مجتبی سپندی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه : خلاقیت از مهم ترین مهارت های موردنیاز پرستاران است و از طریق آموزش طراحی شده مانند چندرسانه ای آموزشی می توان این مهارت را ارتقا داد. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر الگوی طراحی آموزش مریل در قالب چند رسانه ای آموزشی بر خلاقیت پرستاران بود.
روش کار: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون باگروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی پرستاران بیمارستان بقیه الله(عج) شهرتهران بود. ابزار گردآوری داده ها آزمون خلاقیت عابدی بود. باروش نمونه گیری تصادفی ساده ۸۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که به دو گروه مورد آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پیش از شروع دوره آزمون خلاقیت بر روی پرستاران اجرا شد و پس از آن گروه آزمایش با چندرسانه ای طراحی شده مبتنی بر الگوی مریل به مدت ۷ هفته آموزش دید و گروه کنترل به روش سنتی آموزش دید. پس از پایان دوره آزمون خلاقیت بر روی پرستاران دو گروه اجرا شد و داده ها گرد آوری شد. با استفاده از نرم افزار SPSS۲۲مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج : نتیجه تحقیق نشان داد الگوی طراحی آموزش مریل در قالب چند رسانه ای آموزشی در مقایسه با روش سنتی بر خلاقیت پرستاران تاثیر داشته است(۰۱/۰P= ۱۷۴/۱۲ F=).از نتایج دیگر تحقیق آن بود الگوی طراحی آموزش مریل در قالب چند رسانه ای آموزشی در مقایسه با روش سنتی بر خرده مقیاس های ابتکار،انعطاف و بسط تفکر سیالی تاثیر معنی دار داشت)۰۵/۰P<).
نتیجه گیری :نتیجه تحقیق نشان داد به کارگیری الگوی طراحی آموزش مریل در قالب چند رسانه ای آموزشی خلاقیت پرستاران تاثیر معنا دار دارد.
فهیمه خسروبیگی بزچلوئی، شراره ضیغمی محمدی، سونیا رسولی،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: با تغییر ناگهانی آموزش حضوری به الکترونیکی در دوران پاندمی کوید-۱۹، اطلاع ازمیزان آمادگی فراگیران برای یادگیری آنلاین و تاثیر آن در تنشهای روانشناختی دانشجویان در حین یادگیری الکترونیکی، برای مدرسین، مشاورین و برنامه ریزان آموزشی اهمیت دارد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین همبستگی بین آمادگی فراگیر برای یادگیری آنلاین با تنش های روانشناختی مربوط به یادگیری الکترونیکی در دانشجویان پرستاری و مامایی در دوران پاندمی کوید-۱۹ درسال ۱۴۰۰انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر از ﻧﻮع ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ - همبستگی بود که بر روی ۱۹۴ دانشجوی مقطع کارشناسی رشته پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج درنیمسال دوم سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ انجام شد. نمونه گیری به روش آسان انجام شد. داده ها توسط فرم اطلاعات جمعیت شناختی ، مقیاس آمادگی فراگیر برای یادگیری آنلاین و پرسشنامه دیسترس روانشناختی در یادگیری الکترونیکی جمع آوری شد. اطلاعات توسط نرم افزار آماری SPSSنسخه ۲۲ و با استفاده از آمار توصیفی ،تی تست ،آنالیز واریانس یکطرفه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردید.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمره پریشانی روانشناختی در یادگیری الکترونیک ۴۲/۱۴ ± ۳۴/۶۵ بود و ۷/۶۱ دانشجویان پریشانی روانشناختی متوسطی در یادگیری الکترونیک داشتند. همچنین میانگین نمره آمادگی برای یادگیری آنلاین۲۹/۱۰ ± ۰۵/۶۴ بود و ۱/۵۶ درصد از دانشجویان آمادگی متوسط برای یادگیری آنلاین داشتند. همبستگی معکوس، متوسط و معناداری بین نمره کل آمادگی فراگیر برای یادگیری آنلاین با نمره کل پریشانی روانشناختی برای یادگیری الکترونیکی در دانشجویان بدست آمد(۰۰۱/۰>p ۳۶۹/۰-=r ).
بحث: مطالعه حاضر نشان داد، دانشجویانی که آمادگی کمتری برای یادگیری آنلاین داشتند، تنشهای روانشناختی بیشتری در حین یادگیری الکترونیکی داشتند. این یافته بر ضرورت توانمند سازی دانشجویان برای یادگیری آنلاین، غربالگری اختلالات روانشناختی و تامین منابع حمایتهای و مشاوره ای جهت ارتقاء سلامت روانی دانشجویان تاکید می نماید.
فاطمه پهلوان، خسرو رمضانی، یوسف رسولی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: سلامت جسمانی و روانی در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ با نیازهای بنیادین روانشناختی ارتباط دارد. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و آموزش مبتنی بر فراشناخت بر نیازهای بنیادین روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام شده است.
روش کار: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه کننده به بیمارستان شهدای نیریز در استان فارس در سال ۱۴۰۰ بودند. تعداد ۶۰ تن بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ به شیوه هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک کنترل جایدهی شدند( هر گروه ۲۰ نفر). جمع آوری دادهها با استفاده از پرسشنامه جمعیت شناختی، مقیاس نیازهای بنیادین روانشناختی BPNS)) انجام شد. پس از اجرای پیشآزمون، گروهای آزمایش ۱ و ۲ تحت ۱۲ جلسه ۷۵ دقیقه ای (هفته ای ۲ جلسه) رفتار درمانی دیالکتیک و آمورش مبتنی بر فراشناخت بصورت جداگانه قرار گرفتند. تحلیل دادهها در نرم افزار Spssنسخه ۲۳ انجام شد (۰/۰۵P<).
یافتهها: بین گروهها از نظر سن، جنسیت، تحصیلات، اشتغال و تأهل تفاوت معناداری وجود نداشت (۰/۰۵<P). رفتار درمانی دیالکتیک و آموزش مبتنی بر فراشناخت هر دو منجر به افزایش نیازهای بنیادین روانشناختی و زیر مقیاس های شایستگی، خودپیروی و ارتباط در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ شد (۰/۰۰۱P<).
نتیجهگیری: رفتار درمانی دیالکتیک و آموزش مبتنی بر فراشناخت هر دو منجر به افزایش نیازهای بنیادین روانشناختی گردید. پیشنهاد میشود که از این مداخله ها با اولویت رفتار درمانی دیالکتیک جهت توانبخشی بیمارن دیابتی نوع ۲ استفاده گردد.
عرفان یارمحمدی نژاد، الهام رسولیان، محدثه رضایی، فرزانه جهانتبغ، فاطمه بیابانی،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: بستری شدن بیماران در بخشهای مراقبت ویژه قلب با پیامدهای منفی همراه است. لذا این مطالعه با هدف بررسی تأثیر برنامه آموزشی مشارکت خانواده در مراقبتهای اولیه پرستاری بر درد قفسه سینه بیماران بخش مراقبت ویژه قلب بیمارستان رازی بیرجند در سالهای ۱۳۹۹-۱۴۰۰انجام شد.
روش کار: این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی قبل و بعد با گروه کنترل بود. در مجموع ۴۸ بیمار در یک گروه کنترل ۲۴و در گروه مداخله ۲۴ به روش تصادفی با روش بلاکبندی ( بلوک ۴ نفر) انتخاب شدند. لازم به ذکر است علاوه بر بیماران بستری، ۴۸ مشارکتکننده دیگر نیز به عنوان همراه بیمار مشارکت داشتند. به همراه بیمار در گروه مداخله اجازه داده شد به مدت ۳ روز به مدت ۳۰ دقیقه به صورت برنامهریزی شده در کنار بیمار حضور یایند. در گروه کنترل، ملاقات روتین در بخش انجام شد. درد قفسه سینه در هر دو گروه در ابتدا و در روز سوم بستری بیمار اندازهگیری شد. دادهها با نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین نمره شدت درد قبل از در گروه مداخله بالاتر از گروه کنترل بود، اما بین دو گروه تفاوت معنیداری مشاهده نشد.(۳۱۳ /۰ p= ). اما بین میانگین شدت درد بعد از مداخله در دو گروه تفاوت معنیداری وجود داشت(۰۳/۰ p= )
نتیجهگیری: استفاده از این برنامه میتواند به میزان قابل توجهی درد قفسه سینه بیماران را کاهش دهد. بنابراین توصیه میشود. استفاده از این روش در بخشهای مراقبت ویژه قلبی برای کاهش دردهای قلبی این بیمار مد نظر سرپرستاران و مسئولین این بخشها قرار گیرد..
صاحبه یوسفی، فاطمه بیابانی، عرفان یارمحمدی نژاد، سمیرا نوروز رجبی، الهام رسولیان برزکی،
دوره ۱۲، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: فناوری در آموزش پزشکی یک موضوع کمتر شناخته شدهای است که نیاز است، استفاده از آن با سرعت بیشتری گسترش یابد. در این راستا، محققان لازم است، در خصوص تبیین چالشهای این موضوع بیشتر و با کیفیت بیشتری بپردازند. پژوهش حاضر با هدف اصلی شناسایی وضعیت موجود و مطلوب کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش پزشکی و چالشهای پیش روی آن از منظر اساتید و پرسنل دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، انجام شده است.
روش کار: این مطالعه به روش کیفی با رویکرد تحقیقات کیفی پایه ، بوسیله مصاحبههای نیمه ساختار و به منظور دستهبندی چالشها و موانع کاربرد فناوریهای نوین در سلامت در سال ۱۴۰۲ انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری - مامایی و مهندسین فناوری اطلاعات دانشگاه علوم پزشکی بیرجند میباشند که ۱۷ نفر از آنان به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب گردیدند. مصاحبهها دست نویس، کدگذاری و طبقه بندی شدند.
یافتهها: چالشهای کاربرد فناوری سلامت در دانشگاه در دو طبقه "حمایت ناکافی و "چالش تکنولوژی" و زیرطبقات "کاهش انگیزه برای استفاده از روشهای جدید آموزشی مبتنی بر فناوری ، گریز از تکنولوژی، فراهم نبودن بسترهای آموزشی جدید، بالا بودن هزینهها و حمایت ناکافی" قرار گرفتند.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که برای سهولت به کارگیری و استفاده از تکنولوژیهای نوین آموزش در علوم پزشکی بایستی فواید استفاده از این فناوریها را برای اساتید با استفاده از روشهای مختلف آموزشی موثر تبیین نموده تا رغبت و انگیزش لازم برای برای پژوهش های فنآورانه و آموزش مبتنی بر فناوری در اساتید که مهمترین نفش را در این حیطه دارند، ایجاد شود و مسئولین نیز زیر ساختهای لازم را برای رفع چالشهای پیش روی اساتید و کارشناسان فناوری اطلاعات دانشگاه بیش از پیش فراهم آورند.