راحله رجبی، منصوره عزیززاده فروزی، معصومه فولادوندی، حسن اسلامی علی آبادی، آذر اسدآبادی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۵ )
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی تأثیر الگوی توانمندسازی خانوادهمحور بر دانش، نگرش و خودکارآمدی مادران کودکان مبتلا به آسم صورت گرفته است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی میباشد، که در سال ۹۱ انجام شد، در این مطالعه ۱۷۲ مادر کودک ۱۲-۶ ساله مبتلا به آسم که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. این پژوهش طی سه مرحله قبل از مداخله، مداخله و بعد از مداخله صورت گرفت. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل: پرسشنامههای دانش، نگرش، خودکارآمدی نسبت به دارو دادن به کودک، کنترل حمله آسم، و شناخت محرکهای آسم میباشد دادهها بعد از جمعآوری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ و به کمک آزمونهای آماری توصیفی و آمار استنباطی (آنالیز واریانس یک طرفه، و تی مستقل) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج مربوط به تأثیر مداخله تفاوت معنیداری در دانش ۲/۲۳± ۲۱/۳۳، نگرش ۹/۴۵± ۵۳/۹۴و خودکارآمدی ۱۱/۳۲± ۱۳۷/۶۲ مادران بعد از مداخله نسبت به قبل مداخله نشان دادند؛ و همچنین بین دانش، نگرش و خودکارآمدی تفاوت معنیداری ۰/۰۱> P وجود داشت. ضریب اطمینان ۹۵% میباشد.
نتیجه گیری: کاربرد الگوی توانمندسازی خانوادهمحور بر دانش، نگرش و خودکارآمدی والدین در کنترل و مدیریت بهتر بیماری آسم در کودکان خردسال تاثیردارد. بنابراین مراقبین بهداشتی میتوانند از طریق مشارکت خانواده در کنترل بیماری مشکلات بیماران و خود را کاهش دهند، در نتیجه پیشنهاد میشود این الگو برای سایر بیماریها نیز اجرا شود.